ثروت یک امر درونی و ذهنی است. وقتی ذهن ثروتمند میشود، ثروت به همان فراوانیای در دسترسمان قرار میگیرد که، اکسیژن در دسترسمان است.
این همان اصل مهمی بود که به محض درک آن، (ثروتمند شدن و ثروت ساختن)، برایم منطقی و حتمی شد. وقتی بازی ذهنی ثروت را یاد گرفتم، فهمیدم حتی میشود از هیچ هم، ثروت ساخت. اما مسئله این است که، ذهن ما در طی سالیان با چنین باورهایی درباره پول و ثروت احاطه شده:
باورهایی که ثابت میکند، پول به سختی ساخته میشود اما به آسانی خرج میشود.
باورهایی که ثروت و خداوند را دو موضوع مخالف و جدا از هم میدانند
باورهایی که تو را متقاعد ساخته، اگر شتر از سوراخ سوزن رد شد، یک ثروتمند نیز به بهشت میرود
باورهایی که تو را متقاعد ساخته، به اندازهی کافی ارزشمند نیستی تا در آزادی مالی کامل زندگی کنی.
باورهایی که تو را به این باور رسانده که، به اندازهی کافی ثروت در جهان برای همه وجود ندارد.
باورهایی که تو را به این نتیجه رسانده که، در مسیر خداوند بودن را با ثروت نساختن و ثروت نخواستن یکی بدانی و رضایت خداوند را مساوی با نخواستن رفاه بپنداری.
تمام این باورها، که منشأ رفتارها، تصمیمها، ایدهها و راهکارهایت برای پول درآوردن است، برنامهای فقر آفرین در ذهنت نصب کرده و نتیجهی این برنامه، تجربه کمبودها و نیازمندیهای بیشتر است. زیرا در جهانی که کارش پاسخ به باورها و فرکانسهای ماست، نتیجهی یک باور محدودکننده، قطعاً کمبودها و محدودیتهای بیشتر است.
اما خبر خوب این است که، همه ما توانایی تغییر باورها و جهت دهی آنها به سمت خواستههایمان را داریم.
وقتی مصمم به کنترل ورودیهای ذهنت میشوی و کانون توجه خود را بر شواهدی و الگوهایی متمرکز میکنی که، فراوانی ثروت را در ذهنت منطقی میکند، آنوقت کم کم باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرینی در ذهنت شکل میگیرد که جایگزین برنامهی فقر آفرین قبلی میشود. سپس این ذهن ثروتمند، تو را به سمت تجربه شرایط و موقعیتهای ثروت ساز، هدایت میکند.
فقط موضوع، (توانایی در منطقی کردن باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرین)است تا برای ذهن باورپذیر بشود.
برنامهی جدیدی را در ذهنتان نصب کنید که ارتباط بسیاری قویای دارد با:
ثروت و انسان شایسهای بودن
ثروت و محبوب بودن نزد خداوند
ثروت و رشد و گسترش جهان
ثروت و خداگونه تر شدن
ثروت و سلامت تر بودن
ثروت و آرامش داشتن
ثروت و معنویت
و آرام آرام این دو موضوع فلسفهی زندگیتان شود :
1. باید انسانی باشم که مولد ثروت است. زیرا ثروت، نتیجه نگاه خالق بودن و مولد ثروت بودن است.، نتیجهی این نگاه که، من آمدهام تا با تواناییهای درونیای که به من داده شده، ثروت بسازم و از طریق این تجربه، هم خودم را رشد دهم وهم جهان اطرافم را.
باید تفاوت قائل شوی میان «مولد ثروت بودن» و «قانع بودن.
این نگاه که، من به همین قانعم که خانه و ماشینی داشته باشم و از عهدهی تأمین هزینههای یک زندگی بربیایم، هرگز تو را به ثروت نمیرساند. زیرا منشأ این تفکر، باور به کمبود است. باور به این که، به اندازهی کافی ثروت برای همه نیست. به همین دلیل کمبود بیشتری را نیز رقم میزند.
2. به دنبال ثروتمندشدن از طریق یک شغل دیگر، یک مکان جغرافیایی دیگر، یک مدرک دیگر و هیچ عامل بیرونی دیگری نباش. فرصتهای ثروت ساز، همان باورهایی هستند که باید درباره فروانی ثروت، احساس لیاقت داشتن ثروت، معنوی بودن ثروت و…، در ذهنت بسازی.
وقتی این اصل مهم را درباره ثروت درک کنی، آنوقت از مسیر انجام همان کارهایی که به آنها علاقه داری و با اجرای همان ایدههای سادهای که از آن باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین نشأت گرفتهاند، به آسانی ثروت میسازی.
واقعیت این است که ثروت ما را خداگونهتر میکند. هرچه ثروتمندتر شویم، کمتر حسادت میورزیم و بیشتر تحسین میکنیم، صادقتر، بخشندهتر و رهاتر هستیم. چون ریشهی همه رفتارهای غیر اخلاقی، در کمبود ثروت است. بنابراین نمیتوانی کاری را الهی تر و مقدستر از «ثروت ساختن»، بیابی.
جهت هماهنگی جلسات مشاوره ، کوچینگ و آموزش با شماره 09221206160 تماس حاصل فرمایید.
دیدگاه ها و سوالات خود را در قسمت نظرات درج نمایید.