خیلی وقتها پیش آمده که هدفی را تعیین و  با شور و اشتیاق شروع به حرکت می کنیم. به خود می گوییم، دیگر تمام شد. دیگر هیچ چیز نمی تواند مانع من شود و… اما چندی بعد همه چیز فراموش شده و دیگر هیچ اثری از آنهمه شور و اشتیاق اولیه نیست!

خیلی از ما، با اینکه تصمیماتِ زیادی در زندگی گرفته ایم، اما تقریباً هیچکدام را به انجام نرسانده ایم!

به نظر شما چرا این اتفاق بارها و بارها برای ما رخ داده؟!

چطور می توانیم این مشکل را از پایه و اساس حل کنیم؟

چگونه می شود پشتکاری ساخت که تا رسیدن به هدف، همراه ما باشد؟

و مهم تر از همه، چطور بدانیم چه می خواهیم؟ خواسته ی واقعی ما چیست؟

تا حالا چند بار تصمیم به کاهش وزن گرفتی؟

چندبار با جدیت باشگاه رفتن و ورزش کردن را شروع کردی؟

چند بار برای ترک سیگار یا هر عادت نامناسبِ دیگری با جدیت قدم برداشتی؟

چند بار برای درس خواندن برنامه ریزی کردی؟

چند بار تصمیم گرفتی از شغلی که نه تنها دوستش نداری بلکه برایت زجر آور شده، بیرون بیایی؟

چند بار آموزش زبان انگلیسی را شروع کرده‌ای و به خودت گفتی، این بار دیگر فرق می‌کنداین تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست و اما نه تنها اتفاقی نیفتاد، بکله دوباره و دوباره همان داستان قبلی تکرار شد.

این داستان عده‌ی زیادی از آدماست. همیشه تصمیم می‌گیریم، چندبار باشگاه می‌رویم، چند روز رژیم می‌گیریم، چند کتاب آموزش زبان م ی‌خریم، چند برنامه ریزی منظم برای درس خواندن انتخاب می‌کنیم و

اما خیلی زود همه چیز به همان روند قبلی و عادت‌های روزمره‌ی قبلی برمی گردد. تا آنجا که نه تنها به آن هدف‌ها نرسیده‌ایم، بلکه حتی آن اهداف را به یاد هم نداریم….

موضوع مهمی که فراموش کرده‌ایم، این است که هدفگذاری و ماجرای رسیدن به اهداف، خیلی بیشتر از یک تصمیم یا برنامه ریزی سخت و پر از تلاش فیزیکی است.

هدفگذاری یک روند لذت بخش درونی است که اول از همه  تحولی در ذهن و درون رخ می‌دهد، سپس نمود آن به شکل اشتیاق، انگیزه، ایده، حرکت و تعهد برای به انجام رساندن کار، خودش را نشان می‌دهد.

روندی است که درباره اهدافمان به وضوح می‌رسیم. خود و باورهایمان را می‌شناسیم. قوانین جهان را درک می‌کنیم و باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با اهدافمان را می‌سازیم و به واسطه آنها، خود را در مداری قرار می‌دهیم که دستان خداوند به شکل ایده‌ها، شرایط، راهکارها و افرادی  ملاقات می‌کنیم که در نهایت ما را به هدفمان می‌رساند.

همین کارهای ساده، روندی است که ما را به اهدافمان می‌رساند. روندی است که نه تنها خودمان را رشد می‌دهد، بلکه جهان را رشد می‌دهد زیرا:

مأموریت اهداف این است که ما را گسترش دهند، تجربه شور و اشتیاقی سوزان را در ما متولد و موجب شوند هر روز صبح با انگیزه، لذت و لبخندی همیشگی، به زندگی‌مان و چالش‌های جدیدمان، سلام بدهیم

پس :

۲ فاکتور اساسی برای رسیدن به هر هدفی نیاز است:
۱. انگیزه بسیار بالا (که از تضادهایی که در زندگی به آنها برمی‌خوریم ایجاد می‌شود)
۲. باورهای مناسب و هم جهت با هدف

 

 

جهت هماهنگی جلسات مشاوره ، کوچینگ و آموزش با شماره 09221206160 تماس حاصل فرمایید.

دیدگاه ها و سوالات خود را در قسمت نظرات درج نمایید.